شهید آیت الله محمدمهدی ربانی املشی(ره) منبعhttp://imna.ir/vanb.wufurhb5giupr.html

ساخت وبلاگ
شهادت آیت‌‏‌الله العظمی ربانی املشی
آیت‌‏الله ربانی املشی، عضو فقهای شورای نگهبان در چنین روزی از سال ۱۳۶۴ هجری شمسی به شهادت رسید.
حضرت آیت‌‏‌الله العظمی محمدمهدی ربانی رانکوهی معروف به «ربانی املشی» در سال ۱۳۱۳ (نیمه‌ شعبان ۱۳۵۳ق) در خانواده‌‌ای روحانی در قم زاده شد. در نیمه شعبان، خداوند پسری به عبدالمکارم ربانی در قم عطا کرد که پدر به یمن آن روز مبارک، نامش را محمدمهدی نهاد. پدرش اهل شهرستان املش گیلان بود و در ‌‌نهایت زهد و قناعت می‌زیست و همواره فرزندانش را به ساده‌زیستی و سرکوب هواهای نفسانی سفارش می‌کرد. حدود ۵ سالگی به مکتب رفت و به فراگیری قرآن و کتب مذهبی و ادبی مشغول شد. سپس وارد مدرسه ملی سنایی قم شده و بعد از اتمام تحصیل ابتدایی برای تحصیل معارف و علوم دینی، قدم به حوزه نهاد و دوره‌های مقدمات و سطح را نزد استادان و مدرسان سر‌شناس حوزه علمیه قم خواند. محمدمهدی به‌منظور انتخاب بهترین استادان دوره خارج فقه و اصول، در درس مدرسان مختلف حاضر شد و سرانجام درس آیات عظام بروجردی و حضرت امام (ره) را پسندید و هم‌زمان در درس خارج فقه و اصول این حضرات شرکت کرد. بعد از رحلت آیت‌الله بروجردی، دروس اصلی این دوره را در محضر امام (ره) خواند. ایشان در توصیف کلاس‌های امام (ره) می‌گفتند: «امام برای ما تنها یک مدرس فقه و اصول نبود بلکه معلم اخلاق بود.» بعد از رحلت آیت‌الله بروجردی در جلب رضایت امام برای انتشار رساله‌شان همراه با سایر دوستان تلاش بسیاری کرد و با اجازه حضرت امام برای اولین‌بار رساله‌ای به‌نام «نجاةالعباد» را به چاپ رساندند که توسط عده‌ای از شاگردان امام (ره) تنظیم شده بود و قسمتی از این رساله را - چون می‌خواست کار زود‌تر به انجام برسد - خودش نوشت. ایشان در یکی از سفر‌های خود به کربلا با مقام معظم رهبری آشنا شد و باب دوستی را با یکدیگر باز کردند که تا پایان عمر ایشان ادامه یافت. مرحوم ربانی املشی از نوجوانی به فعالیت‌های اجتماعی و سیاسی علاقه‌مند بود. هنگامی که در مدرسه فیضیه درس می‌خواند و حکومت تصمیم گرفت استخوان‌های رضاخان را به ایران بیاورد، شهید عبدالحسین واحدی از اعضای فدائیان اسلام به قم آمد تا روحانیون را به مخالفت با این اقدام رژیم برانگیزد. طی مبارزه با تصویب‌نامه انجمن‌های ایالتی و ولایتی نیز به‌همراه دیگر شاگردان مبارز و مریدان امام (ره) از هیچ کوششی دریغ نکردند. در محرم ۴۲ برای انجام سفر تبلیغی به املش رفت که ماجرای دستگیری امام (ره) و قیام ۱۵ خرداد اتفاق افتاد و او بعد از ایراد سخنرانی تند و آتشین علیه رژیم همراه پدرش با تهیه ۲ دست کفن راهی تهران شدند. در اولین سالگرد قیام ۱۵ خرداد، طبق دستور امام (ره) به کاشان رفت و طی یک سخنرانی افشاگرانه با شجاعت و صراحت تمام رژیم پهلوی را به حکومت یزید و شمر تشبیه کرد، مأموران رژیم به‌سرعت مجلس را محاصره کردند. دوستانش به ایشان پیشنهاد کردند که با تغییر لباس فرار کند اما نپذیرفت و بلافاصله بعد از سخنرانی دستگیر و به شهربانی کاشان برده شد. روز بعد به قم و از آنجا به تهران منتقل و با قرار بازداشت، روانه زندان شد و تا ۱۳ مرداد ۱۳۴۳ در زندان‌های شهربانی و قزل‌قلعه به‌سر برد. ایشان در اواسط دی‌ماه ۱۳۴۳ به پیشنهاد شیخ غلامحسین جعفری همدانی پیش‌نماز مسجد بازار تهران شد. اما به‌سبب سخنرانی‌های افشاگرانه‌اش بعد از نماز، دوم دی‌ماه ۱۳۴۳ باز هم روانه زندان شد. هرچند زندان و شکنجه نتوانست این روحانی مجاهد را وادار به سکوت و تسلیم کند و او هم‌چنان به مبارزات خود ادامه می‌داد و از هر فرصتی برای افشای جنایات رژیم استفاده می‌کرد. ایشان در ۲۰ اردیبهشت ۱۳۵۱ به‌همراه شیخ محمدعلی گرامی، شیخ محمد یزدی و احمد جنتی به اتهام علیه امنیت کشور در قم بازداشت و روانه زندان شد. حکومت سفاک پهلوی در مرداد ۱۳۵۲، قریب ۳۰ نفر از روحانیون هوادار امام (ره) را به نقاط دورافتاده کشور تبعید کرد و از این بین آیت‌الله ربانی املشی به مدت ۳ سال به شوشتر خوزستان تبعید شد. اما بعد از مدتی، محل اقامت اجباری ایشان، به فردوس خراسان تغییر یافت. جذبه معنوی نفوذ کلام ایشان باعث شد تا مردم فردوس به‌ویژه فرهنگیان، دانش‌آموزان و کارمندان ادارات خیلی سریع ارادتی خاص به معظم‌له پیدا کنند. طبق یکی از گزارش‌های ساواک خراسان، به‌سبب شرکت آیت‌الله ربانی املشی در نماز جماعت، تعداد نمازگزاران از ۳۰ نفر به ۳۰۰ نفر افزایش یافت. بعد از اتمام دوران محکومیت، به قم مراجعت کرد و با شهادت حاج‌آقا مصطفی خمینی در مراسم مختلف با لحنی تند‌تر از گذشته به اعتراضات خود علیه نظام استبدادی و دیکتاتوری حکومت ادامه داد و باعث شد که بعد از مراسم چهلمین روز شهادت فرزند امام (ره)، جمعیت در خیابان‌های قم به تظاهرات پرداخته و فریاد «درود بر خمینی» و «مرگ بر شاه» در فضای این شهر طنین‌افکن شد. در بعدازظهر‌‌ همان روز - ۱۳ آذر ۱۳۵۶ - همین کار تکرار شد که اینبار با عکس‌العمل شدید مأموران رژیم، به خاک و خون کشیده شد. ۲ روز بعد از این رویداد، ساواک هراسناک از این واقعه نام ایشان را در فهرست مسببین این جریان قرار داد و ربانی به‌همراه سایرین مجدد به مناطق دورافتاده تبعید شدند که این‌بار شهر بابک در استان کرمان پذیرایش بود. ایشان با همکاری و حمایت روحانیون محلی به روشنگری مردم پرداخت، سخنان وی در جمع مردم این منطقه تأثیر به‌سزایی داشت و در و دیوار شهر پر از شعارهای انقلابی و ضددولتی شد.‌‌ همان روز‌ها بود که شیشه‌های ساختمان حزب رستاخیز توسط نیروهای انقلابی شکسته شد
شادی روح امام و شهدا صلوات...
ما را در سایت شادی روح امام و شهدا صلوات دنبال می کنید

برچسب : شهید, الله مدنی,شهید, الله سعیدی,شهید, الله دستغیب, نویسنده : cfakke621 بازدید : 287 تاريخ : دوشنبه 8 آذر 1395 ساعت: 14:49